تقديم به

تقديم به محضر يگانه منجي عالم بشريت حضرت مهدي موعود ارواحنا له الفداه. وتقديم به پيشگاه تمامي شهيدان راه حق. وتقديم به همه اساتيد، معلمين ومربيان دلسوزي كه عمر ارزشمند خود را صرف رشد وتعالي نسلهاي آينده  جامعه مي كنند. وتقديم به پدران و مادراني كه دوست دارند فرزندانشان از چشمه زلال و معرفت بي پايان ائمه اطهار (ع) سيراب گردند. وتقديم به همه آناني كه در پي بهترين راه تربيت هستند.

فهرست

مقدمه ................................1

 

فصل اول : مكاتب تربيتي

1-1 هدف اين نوشتار

1-2 نگاهي به مكاتب تربيتي جهان

1-3 اگزيستانسيالسيم

1-4 ايده آليسم

1-5 پراگماتيسم

1-6 رئاليسم

 

فصل دوم : امامت

2-1 امامت

2-2 تعريف امامت

2-3 ضرورت وجود امام

2-4 وجوب اطاعت ازامام

2-5 علم امام

2-6 عصمت وپاكي امام

 

فصل سوم : پايه هاي تربيت

پايه هاي تربيت

3-1 عقل

3-2 علم

3-3 تفكر

 

فصل چهارم : عوامل مؤثر درتربيت عوامل مؤثر در تربيت.

4-1 ايمان  

4-2 ذكر

4-3 دعا وعبادت.

4-4 تهذيب نفس.

4-5 حرام وحلال..

4-6 ياد مرگ...

4-7 بهشت وجهنم.

فصل پنجم : معلم و متعلم

5-1 جايگاه و وظايف معلم..

5-2 جايگاه و وظايف متعلم

 

فصل ششم : فضايل اخلاقي..

فضايل اخلاقي....

6-1 تقوي و ورع..

6-2 عفت و پاكدامني...

6-3 حيا و شرم...

6-4 حلم وخويشتن داري..

6-5 تواضع..

6-6 مدارا..

6-7 عفو وگذشت...

6-8 خوش خلقي وخوشرويي.

6-9 فرونشاندن خشم.

6-10 خيرخوا هي.

6-11 راستگويي وامانت داري..

6-12 صله رحم

6-13 صبر.

6-14 شكر..

6-15 قناعت...

 

فصل هفتم : رذايل اخلاقي.

رذايل اخلاقي..

7-1 كبر

7-2 غرور

7-3 حقد وكينه..

7-4 بخل وحسد..

7-5 دروغ .

7-6 غيبت و بهتان  .

7-7 دشنام..

7-8 سخن چيني..

7-9 اسراف و تبذير..

 

نتيجه گيري....

منابع ومآخذ

 

مقدمه

تعلیم و تربیت از دیر باز به دو شکل رسمی و غیر رسمی در جامعه بشری وجود داشته است. تعلیم و تربیت غیر رسمی در خانواده ها یا محیط های کاری توسط والدین یا استاد کارها انجام می شد، که شامل تعلیمات حرفه ای و رفتارهای مربوط به زندگی مانند اخلاق و دین و غیره بوده است. تعلیمات رسمی توسط اساتید مربوطه در محل های خاصی مانند مراکز دینی، دربار و خانه استاد انجام می یافت و شامل همه نوع آموزش می شد.

از همان زمان که عده ای به نام استاد تعلیم و تربیت پا به عرصه گذاشتند، نظرات تربیتی پیدا شد. آنها متناسب با درک، فهم، اطلاعات وتجربیات خود و متناسب باتقاضای محیطی نظریاتی را ارائه دادند.این نظرات به مرورزمان تکامل پیدا کرد. ودربسیاری ازمراحل اصولی ازآن حذف واصول جدیدی به آن اضافه شد.

علت هاي تغییرات در نظرات تربیتی زیادند. از جمله ناقص بودن نظریه های قبلی. بوجود آمدن نیازهای جدید که شیوه های جدید آموزشی را می طلبید و منجر به ارائه نظرات جدیدی می شد. رشد و پیشرفت بشر در علوم و معارف. پیدا شدن نخبگان جدید که حرفهای جديدي برای گفتن  داشتند. و برخی دلایل دیگر که نهایتا باعث گسترش نظرات تربیتی شدند.

با گذشت زمان و گسترش و تعمیق و کشف علوم مختلف نظرات بهتری روی کار آمد. نظریه ها آنچنان فراوان و متنوع شدند که گاهی دقیقا رو در روی هم قرار گرفتند. بعنوان مثال یک مکتب تربیتی فرد را اصل قرار می داد و دیگری جمع را. مانند ليبراليسم و سوسياليسم. یکی اقتصاد را اصل قرار می داد و دیگری برتری نژادی را. مانند كمونيسم و نازيسم. مکاتب زیادی در طول تاریخ به شکلهای مختلف ظهور و افول نموده اند. اما برخی ماندگاری بیشتری داشته اند.

سئوالی که همیشه پیش روی بشر بوده این است که: اصل و ذات انسان یکی است. حتی انسانها با تنوع نژادی و رنگ و عقاید باز هم مانند هم هستند. همه احساس انسان بودن می کنند. تمایلات وکششهای انساني یکسانی دارند. پس چرا در بسیاری اوقات تفاوت نظریات تربیتی اختلاف فاحشی دارد؟ بطوریکه در یک زمان واحد دریک جامعه واحد چند نوع نظریه داده می شود. مانند نظریات فروید و مارکس و دیوئی که هر کدام به یکی از مسائل جنسی و اقتصادی و فردی توجه ویژه داشته وآنرا مسئله اصلی بشر ذکر کرده اند. در حالی که هر سه تقریبا در یک دوره و جامعه مشابه، نظریه پردازی نموده اند. اکثر نظریه ها عمر کوتاهی داشته اند مثل برخی از نظرات فروید و مارکس. خیلی از دیدگاههاي تربيتي حتی توان گسترش و نفوذ در یک جامعه کوچک را هم پیدا نکرده اند.

پوچ گرایان یا نهیلیستها گروهي بودند كه نظراتشان بطور جدي مورد تایید علمای تعلیم و تربیت قرار نگرفت و کسی حاضر نشد روی آن سرمایه گذاری جدی بکند. گرچه در جامعه بشری کسانی که از خدا بریده و سرخورده شده اند به نوعی به پوچی رسیده اند. ولی این دیدگاه بعنوان مکتب مهم، مورد توجه قرار نگرفت.

 برخی از نظریات نیز از سوی حاکمان ستمگر که به استثمار بشر پرداخته اند مورد توجه و پذیرش قرار گرفت. اینها سعی کردند نسل جدید را طوری تربیت کنند تا با خواسته های خودشان مطابقت داشته باشد. مانند نظریات ماکیا ولی وفمنیسم افراطی. متاسفانه اين نوع تعلیم و تربیت، امروزه در بعضي جوامع مشاهده می شود. علمایی که نظرات ارزشمندی ارائه داده اند کمتر مورد توجه اين نوع حاكمان  قرار می گیرند.

تعلیم و تربیت در جهان امروز به شدت گسترش یافته و از مرز مراکز خاص تربیتی مانند مدرسه بیرون رفته است. رسانه های تصویری، صوتی و نوشتاری قدرت فوق العاده ای پیدا کرده اند. تا جائیکه تمام فضای جهان اعم از مدرسه، خانه، کوچه و بازار، محل های کار و غیره را پر کرده اند. بسیاری از این رسانه ها در اختیار قدرت های سیاسی مسلط قرار گرفته اند . آنچه در دنیای امروز مشاهده می شود این است که تاثیرات ابزارهایی مانند فیلمها، بازیهای رایانه ای، مجلات رنگی و غیره خیلی بیشتر از تاثیرات مدرسه و معلم است. در واقع معلمین امروز فقط خواندن و نوشتن و حساب و کتاب ریاضی و فرمولهای شیمی و فیزیک و امثال اینها را به کودکان جامعه می آموزند. اخلاق، رفتار، آداب زندگی و اجتماعی، باورها وخطوط زندگی توسط ابزارهای مذکورکه بیرون ازمدرسه هستند، آموخته می شوند.

دو موضوع فوق الذکر یعنی نقص و ناتوانی مکاتب تربیتی و انحراف تعلیم و تربیت زنگ هشداری است برای بشر که دست از دامان کوتاه و ناقص انسانهای عادی بکشد و به دامان بلند و پرمعرفت معصومین چنگ بزند. علم علمای تربیتی جهان محدود است. هرچقدر هم عالم شوند باز علوم زیادی وجود دارد که آنرا ندارند. آنها از علوم آینده خبر ندارند. از زمان آینده بی خبرند. به روحیات و ذات بشر تسلط ندارند. به دنیای پس از مرگ آگاهی ندارند. پس چطور می توانند یک نظام تربیتی کاملي ارائه دهند که بشر را به شکل صحیح و بدون نقص تربیت کند.

نظرات تربیتی ائمه (ع) چون از سرچشمه پاک و زلال الهی نشأت می گیرد، پس بدون عیب است. آنها از علم خدا سيراب می شوند. لذا نظراتشان تامین کننده نیازهای واقعی بشراست. آنهابا اتکای به علم الهی، سعادت واقعی را درک می کنند. آن سوی مرگ را می بینند. از ذات و فطرت بشر آگاهند. نظریه های تربیتی ائمه (ع) متضمن رشد و تعالی حقیقی بشر است. ممکن است گاهی بعضی از این دستورات مانند بعضی داروها تلخ باشد. اما درمان دردهای انسانهاست.

متاسفانه نظام های تربیتی دنیا هر روز پیرو یک مکتب هستند وبا هیچکدام به خواسته خود نرسيده ونمی رسند. زیرا این مکاتب فقط ظاهر را می بینید و بر اساس امیال طرح ریزی شده اند. اما مکتب ائمه (ع) باطن را نیز می بینند و بر اساس فطرت طرح ریزی شده اند. انسانهایی که به طور کامل از این مکتب فیض برده و تلمذ نموده اند به مقام های عالی رسیده اند. سراسر زندگی آنها وقف علم و خدمت به بشر شده است. هیچگاه احساس ذلت و دنیازدگی نداشته اند. هیچ امر دنیایی نتوانسته است آنها را خرد کند.

برعلما ي تربيتي درسطح جهان و بلکه همه انسانها لازم است که به خود آیند و دست از کجرویها بکشند و بفهمند که آنچه مایه رشد و کمال بوده و می تواند کمبودهای بشر را برطرف نماید، و خلاء موجود در انسانها را پر کند دستورات معصومین (ع) است. البته بشری که همه راهها را رفته و کام نگرفته است، ناچار است روزی به این دستورات روی آورده و آنها را ملاک فکر و عمل و زندگی خود قرار دهد. پس باید دست اندرکاران تعلیم و تربیت تلاش کنند که این حادثه مبارک هر چه زودتر اتفاق بیافتد.

علماي تعليم وتربيت، دانشگاه ها، تمام مراكزتعليم وتربيت، بخشهاي مختلف آموزشي جامعه و والدين  بصورت گسترده وجدي و در تمام سطوح بايد تلاش كنند تا افراد جامعه را با اين نظرات آشنا كنند و براي اجرايي شدن اين نظرات كوشش مستمر نمايند. در نوشتار حاضر مختصری از تعلیمات و دستورات ائمه اطهار (ع)كه چراغهای هدایت الهي هستند، مطرح شده است. باشد که مورد قبول حضرت حق قرار گرفته و راهنمای جویندگان راههای تربیت حقیقی باشد.

===========================================================

نتیجه گيري

 

با توجه به محتوا و پیام احادیث و روایات و آیات ذكر شده در كتاب، نتایج زیر بدست می آید.

1- نظریات معصومین (ع) کامل و بدون عیب است . زیرا این دستورات و علوم را از خدا گرفته اند و خداوند مؤید آنهاست. پیامی که از خدا برسد قطعاً کامل و بی عیب خواهد بود.

2- نظریات ائمه اطهار(ع) از خداست. چون علوم آنها الهی است و به علم بی پایان خدا متصل هستند. لذا قابلیت پیروی و اجرا را به بهترين نحو دارند.

3 - اطاعت وپيروي از ائمه اطهار(ع) دستور خدا ورسول است. پس همه موظف به اطاعت واجراي فرامين آنها هستند.

4- در دستورات معصومين سعی فراوان شده است تا فاصله هاي بین بشر و خدا برداشته شود. توجه انسان به خدا بیشتر شود. بشر برای خدا و بسوی خدا تلاش کند. خدا را بشناسد و شوق به او پیدا کند.

5 - در همه دستورات، خدا بعنوان اصل و اساس قرار گرفته است و تلاش و اخلاق بدون خدا ، نهی شده است.

6- گستردگي دستورات معصومین شامل همه زمینه ها بوده و بسیار فراوان است و برای همه قابل دسترسی و عمل کردن است

7- این پیامها همه جوانب تربیتی را در نظر گرفته است. به مسائل روحی، جسمی، عقلی، توانایی و استعدادها، محیطی و ارثی و غیره توجه کافی نموده است.

8- از تعادل لازم برخوردار است.یعنی بر خلاف مکاتب تربیتی زمینی در هیچ زمینه ای افراط و تفریط ندارد .

9- سرآمد همه نظریات و مکاتب تربیتی است بطوریکه باطل بودن آنها ثابت نشده و افولی نداشته اند.

10- با خواسته های فطری بشر منطبق است و یکی از دلایل اصلی موفقیت و ماندگاری این نظریه ها همین مسئله است.                              

11- به اهداف اصلی خلقت بشر توجه کافی داشته و برنامه ریزی و جهت دهی طوری است که بشر را به بهترین وجه ممکن به این اهداف برساند.

12- هم به مسائل و نیازهای دنیایی و هم به مسائل و نیازهای اخروی به اندازه لازم توجه نموده و برای هر کدام به اندازه لازم دستورالعمل دارد.

13- به مسائل اخلاقی و رفتارهای اجتماعی توجه ویژه ای دارد.

14- متعالي بودن این نظریات و الهی بودن آنها نشان از این دارد که تنها راه نجات و سعادت بشر است.

نویسنده : اصغرنیکومنش

 چاپ اول زمستان 1387 - انتشارات سنا - 230صفحه

.